یکشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۵

پسر با اضطراب در خانه راه می رفت. مشغول فکر کردن بود. بارها روی مربعی که از فرش اتاق در ذهنش ساخته بود ، قدم بر می داشت . . .

دیگر با خیالی آسوده قدم می زد. ذهنش به بن بست رسیده بود.

جمعه، آبان ۱۲، ۱۳۸۵

زیبایی حروف

هر روز به وبلاگ عزیزم می آیم و از خواندن آن لذت می برم.
چقدر زیبایید ای حروف.