دوشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۵

حاضرم فریاد بزنم : من تمام برچسب های هر مکتبی را ، با تمام وجود ، به خودم می چسبانم فقط به این خاطر که به همه ثابت کنم من می خواهم اندیشه ام را بیان کنم و هیچ کس نخواهد توانست مرا از این کار باز دارد.
از تمام انسان هایی که می خواهند اندیشه ای داشته باشند که خود انتخاب کرده اند ، حمایت خواهم کرد.

3 Comments:

Anonymous ناشناس said...

خب، من از مجید شنیدم که به همه ایمیل زدی و آدرس اینجا رو دادی و من بهش گفتم که به من نزده و اون گفت حتما به میلی زده که چک نمی کنی!
در هر صورت بدون تعارف دوست ندارم جایی رو بدون خبر بخونم!

همممم، جالبه وبلاگت و از ان وبلاگای کمیابیه که آدم فقط به این خاطر که نویسنده آشناست و حس کنجکاوی به ادم دست می ده نمی خواند، بلکه فرای آشنایی نویسنده خواندنیست،

هممم.... توضیح زیر اسم وبلاگت نمی دونم چرا منو یاد این شعر انداخت گفتم دوباره گفتنش خالی از لطف نیست...

رهگذار عمر سیری در دیاری روشن و تاریک
رهگذار عمر راهی در فضایی دور یا نزدیک
کس نمی داند کدامین روز می آید
کس نمی داند کدامین روز می میرد
چیست این افسانه هستی خدایا چیست
پس چرا آگاهی از این قصه ما را نیست
کس نمی داند کدامین روز می آید
کس نمی داند کدامین روز می میرد
صحبت از مهر و محبت چیست
جای آن در قلب ما خالی است
روزی انسان برده مهر و محبت بود
جز ره مهر و وفا راهی نمی پیمود
کس نمی داند کدامین روز می آید
کس نمی داند کدامین روز می میرد

موفق باشی!

چهارشنبه خرداد ۱۷, ۰۲:۵۴:۰۰ قبل‌ازظهر  
Blogger Hossein said...

من زدم Login and publish ولی نمی دونم چرا anounymous شد!

چهارشنبه خرداد ۱۷, ۰۲:۵۵:۰۰ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

What a great site, how do you build such a cool site, its excellent.
»

سه‌شنبه تیر ۲۷, ۱۱:۱۴:۰۰ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home