دوشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۵

حسین کسمائی در مقدمه ترجمه " کار از کار گذشت " اثر سارتر اینگونه می نویسد : " به عقیده اگزیستانسیالیست ها اعتقاد یعنی سوء نیت زیرا بشر هرگز رمز وجود را چنان که هست نمی تواند درک کند و چون اعتقاد خود نوعی توجیه وجود می باشد پس شخصِ معتقد – که به اصول معینی پایبند است – قطعاً سوء نیت دارد خواه این اصول مذهبی باشد یا مرامی و مسلکی. "

ولی چرا سوء نیت : " شخص متعصب از لحاظ وجود خود و در باطن خویش متعصب نیست بلکه چنین وانمود می کند. همین تظاهر عین سوء نیت است. "

1- جالب است که نویسنده می گوید به عقیده اگزیستانسیالیست ها اعتقاد یعنی . . . نویسنده از نفی تمام استفاده کرده بنابراین سوء نیت شامل خود این فلسفه نیز خواهد شد ( البته اگر بخواهیم حرف های ایشان را ملاک قرار دهیم )

2- در ذهن من قید های قطعیت دهنده - قطعاً ، هرگز ، . . . - چیزی جز تعصب و سوء نیت را نمی رساند.

3- " کسی که اعتقاد دارد قطعاً سوء نیت دارد. " واقعاً اعتقاد داشتن چنین نتیجه ای را می دهد ؟ بهتر است به ابزارگرایی – برای نیل به اهداف – در فلسفه رئالیسم هم نگاهی داشته باشیم . . . بهتر بود نویسنده از واژه تعصب استفاده می کرد.

4- با توجه به چنین مقاله ای و چنین واژه گزینی ای ترجیحاً به این نتیجه می رسم از حسین کسمائی حداقل مقدمه ای نخوانم.